روایتی داستانی از مادر سه شهید

به گزارش آریا بلاگ، کتاب ستاره های کوکب، روایتی از مادر سه شهید دفاع مقدس به قلم راضیه تجار منتشر شد.

روایتی داستانی از مادر سه شهید

به گزارش خبرنگاران، کتاب ستاره های کوکب که زندگی مادر شهیدان حسن، علی و رضا مظفر را به شیوه مستند داستانی روایت می نماید در 192 صفحه مصور توسط انتشارات روایت فتح به چاپ رسیده است.

در بخشی از این کتاب آمده است:

داداش حسین! می گن نیروهای پارچین قراره به مسجد حمله نمایند.

حسین از جا پرید. به این اتاق و آن اتاق دوید و به اهالی خانه اطلاع داد. چند قبضه اسلحه در خانه داشت و سه راهی انفجاری. آن ها را برداشت و به اتفاق حسن و علی به طرف مسجد دویدند. بالای پشت بام مسجد سنگر گرفتند. نیروهای ژاندارمری حمله کردند. در و دیوار مسجد گلوله باران شد. مردم به یاری آمدند. از قبل پشت بام را پر از پاره آجر نموده بودند. با پرتاب آجرها گروه اول فرار کردند، گروه دوم یک ربع بعد آمدند.

-بریزید سرشون.

فریاد حسین، حسن و علی را هم به تقلا انداخت و مردمی که کنارشان بودند. پاره آجرها را ریختند و گروه دوم هم تارومار شد.

از روی پشت بام هایی که به هم راه داشت خود را به خانه رساندند. خبر رسید ساواکی ها رد مظفرها را زده اند. کوکب دست به کار شد.

- این جعبه های گوجه فرنگی را خالی کنید.

- برای چی مادر؟

- جاش پاره سنگ های کوچه رو بریزید.

حمله که آغاز شد، کوکب و مردانش هرچه پاره سنگ بود روی سر آن ها ریختند! همگی الله اکبر گفتند.

- مادر دمت گرم! قلعه سنگباران درست کردی. حقا که شیرزنی.

- شما هم شیربچگانم!

منبع: خبرگزاری ایسنا
انتشار: 20 آبان 1398 بروزرسانی: 6 مهر 1399 گردآورنده: ariyablog.ir شناسه مطلب: 861

به "روایتی داستانی از مادر سه شهید" امتیاز دهید

امتیاز دهید:

دیدگاه های مرتبط با "روایتی داستانی از مادر سه شهید"

* نظرتان را در مورد این مقاله با ما درمیان بگذارید