چرا پرسپولیس لَنگ احمدنور و بیرانوند است؟
به گزارش آریا بلاگ، یکی از انتقاداتی که به یحیی گل محمدی شده نساختن بازیکن یا به عبارتی کشف نکردن یک استعداد تازه در فوتبال ایران بوده است. می گویند در فاصله دو سال و نیم نشستن یحیی روی نیمکت سرخ ها هنوز بازیکنی که به وسیله خود او شناسایی شده باشد و به تیم یاری کند پیدا نشده. این انتقاد به سایر مربیان تیم های مطرح کشور هم کم و بیش وارد می گردد. معمولا این مربیان مقایسه می شوند با نمونه های خارجی که در طول چند سال حضور در یک تیم چهره هایی از آموزشگاه باشگاه به خدمت می گیرند و سپس از آن ها فوق ستاره می سازند.
این روز ها که بحث بازگشت احمد نوراللهی و بیرانوند و کنعانی زادگان و علیپور (که منتفی شد) و سایر ستاره های کوچ نموده به تیم های درجه دو و سه اروپایی و لیگ های کشور های حاشیه خلیج فارس مطرح شده می توان به موضوع معرفی استعداد تازه در فوتبال ایران از سوی سرمربیان پرداخت و این سوال را بیان کرد که چرا پرسپولیس لنگ بازگشت احمد نوراللهی و بیرانوند مانده یا استقلال حاضر است با آغوش باز از روزبه چشمی پذیرایی کند و برای بازگرداندن مهدی قائدی لحظه بشمارد.
در فوتبال لیگ برتر انگلیس یورگن کلوپ به چهره ای مبدل شده که استعداد های زیادی را شخصا در تیم اصلی به خدمت گرفته و از آن ها بازیکن تاپ لولی ساخته. ترنت الکساندر آرنولد، رابرتسون، ژوتا و چند بازیکن 17، 18 ساله دیگر که توی همین یکی، دو سال به تیم اضافه شده. این روبنای کار است که همه می بینند. لحظاتی که یوگی کنار زمین در حال صحبت با بازیکن تینیجرش است تا او آماده ورود به بازی گردد. آنچه کسی نمی بیند فرایند ای است که آن بازیکن را به آن نقطه رسانده.
معمولا تصور می گردد کلوپ یا هر مربی دیگری رفته در پارک های شهر و از بین بچه هایی که گل کوچک بازی می نمایند یکی را پسندیده و به تمرینات تیم آورده. در حالی که واقعا این طور نیست. این از یک سلسله مراتب مشخص می آید. به این شکل که مربیان آموزشگاه برای مدتی بازیکنانی را زیر نظر می گیرند و سپس بر اساس خواسته های هماهنگ شده با سرمربی تیم اصلی به او بازیکن معرفی می نمایند. مربی بازیکن را می بیند و اگر نظرش جلب شد او را به تیم می آورد. اینکه یک مربی بخواهد بخش زیادی از وقتش را به تماشای مسابقات تیم های رده پایه اختصاص دهد تا استعدادی پیدا کند، اشتباه است. این جدا از استعدادیابانی هستند که در هر نقطه ای از فوتبال دنبال شکار می گردند و چهره های تازه را به آموزشگاه های مختلف می برند و تا باز همان سلسله مراتب رعایت گردد و بازیکن مورد توجه سرمربی تیم اصلی قرار بگیرد.
اینکه فوتبال ایران، آموزشگاه باشگاه پرسپولیس، آموزشگاه باشگاه استقلال یا هر تیم رده سنی نتوانسته استعدادی در حد نوراللهی یا قایدی یا بیرو پرورش دهد تقصیر گل محمدی یا مجیدی نیست. مربی تیم اصلی که هر روز با هزار مشکل طرف است، نمی تواند بیفتد دنبال بازیکنان آینده دار. این وظیفه را همکاران او باید برعهده داشته باشند. نه همکاران مستقیم که همکاران دیگرش در سایر بخش های باشگاه. گل محمدی در سال های ابتدایی دهه 90 وقتی در تیم های رده میانی حضور داشت معمولا هر سال یکی، دو بازیکن از لیگ های دسته های پایین تر به خدمت می گرفت و از آن ها چهره می ساخت. اما آن برای موقعی بود که او در تیمی مربیگری می کرد که هیچ کس از آن انتظار قهرمانی نداشت. این رویه در پرسپولیس و استقلال عملا ناممکن است.
چند وقت پیش گفته شد بازیکنانی از رده های سنی به گل محمدی معرفی شدند، اما او خودش نخواست استفاده کند. این هم نشان می دهد بعضی مربیان صرف معرفی بازیکن را شرط کافی در زمینه استفاده از استعداد ها می دانند در حالی که شرط کافی این مساله داشتن کیفیت است. بازیکن جوان میانه بی تجربه به چه درد تیمی می خورد که در راه کسب قهرمانی می جنگد؟
پس تا زمانی که چرخه معیوب پیدا کردن و پرورش استعداد و همکاری آموزشگاه باشگاه ها با سرمربی رفع نشده همچنان باید منتظر بازگشت احمد نوراللهی ها و بیرانوند ها و قائدی ها با سلام و صلوات به لیگ باشیم. تا وقتی فرایند جایگزین کردن این بازیکنان به درستی مشخص نشده باشد بازیکن سی و چند ساله نیز می تواند بعد از گشت و گذارهایش در لیگ های کشور های حاشیه خلیج فارس با بالاترین رقم های قرارداد به ایران برگردد. این ها مشکل یحیی گل محمدی یا فرهاد مجیدی نیست. این ها مشکلاتی است که تبعاتش گریبان این مربیان را می گیرد.
منبع: فرارو