کتاب سامسای عاشق؛ روایت دیگری از مسخ کافکا
به گزارش آریا بلاگ، احتمالا بارها اتفاق افتاده است که پس از مطالعه یک شاهکار ادبی، مخاطب همچنان مشتاق شنیدن درباره شخصیت اصلی و دنبال کردن سرگذشت او باشد. اگر با قلم فرانتس کافکا آشنا باشید حتما با معروف ترین اثر او با نام مسخ آشنا هستید. این کتاب در سال 1915 منتشر شد و بسیاری از خوانندگان ترجیح می دادند این شاهکار پر رمزوراز با این سرعت تمام نشده و بتوانند بیشتر با این شخصیت نفرین شده و عجیب آشنا شوند. کتاب سامسای عاشق، نوشته نویسنده معاصر محبوب هاروکی موراکامی روایتی دیگر از مسخ است. روایتی لطیف و عاشقانه است که می تواند برای طرفداران کافکا مجذوب کننده باشد.
اندکی درباره کتاب مسخ
کتاب مسخ یکی از مشهورترین آثار نویسنده آلمانی بزرگ، فرانتس کافکا است. او در این داستان کوتاه تقریبا صد صفحه ای بدون مکث و مدارا در همان جملات اول، خواننده را به درون ماجرایی هولناک، سوق می دهد. این کتاب، داستان مسخ بی دلیل و دور از انتظار مردی دست فروش و تبدیل او به یک سوسک قهوه ای رنگ است. گره گوار سامسا نام این مرد بی نوا است که ناگهان صبح از خواب بیدار شده و متوجه می شود باید یاد بگیرد هیکل بزرگ و قهوه ای رنگ خود را روی دو پای نحیف و نازک نگه دارد. مخاطب شاید در سطور اولیه مدام حدس خود را در مورد حشره عجیبی که نویسنده توصیف می کند، انکار کند اما هر چه در میان صفحات این کتاب پیش تر بروید، بیشتر متعجب و شوکه خواهید شد که نویسنده در مورد تناسخ و تبدیل انسان به یک سوسک صحبت می کند.
گره گوار که همراه والدین و تنها خواهرش در یک آپارتمان ساده زندگی می کند، بی دلیل و مقدمه تبدیل به چیزی می شود که هرگز تصور نداشته و در پی این تناسخ، خانواده اون نیز درگیر داستان های متعددی می شوند. داستان کوتاه و البته متاثرکننده و پرمعنای گره گوار سامسا، در انتهای کتاب به شکلی تمام می شود که مخاطب می تواند همچنان منتظر حادثه ای نو یا تناسخی دوباره باشد. در واقع، اگر با گره گوار همدل شده باشید، دل کندن از داستان او به این شکل، می تواند سخت باشد. شاید بتوان گفت نویسنده چیره دست، هاروکی موراکامی، در سال 2013 و تقریبا پس از گذشت 100 سال به سراغ این شخصیت بزرگ و تاریخ ساز در ادبیات جهان می رود تا مخاطب انتها لذت بخشی برای داستان تلخ گره گوار سامسا داشته باشد. او در این داستان تصویری متفاوت از مسخ ارائه می کند که می تواند خواننده آشنا یا حتی ناآشنا با گره گوار سامسا را به وجد بیاورد.
کتاب سامسای عاشق، نگاهی به مجذوب کنندهیت انسان بودن
داستان نو گره گوار سامسا با عنوان (Samsa in love) دوباره از تخت آغاز می شود.
در این داستان او تبدیل به مردی می شود که نه می داند و کجاست و نه حتی می داند کیست؛ نویسنده در روایت این احساس می نویسد:
کتاب مسخ فضایی تاریک و سراسر فقدان و ناامیدی داشت، گره گوار در آن فضا تقریبا با سرعت زیادی از انسان بودن دست می شوید و در قالب یک سوسک سعی می کند به زندگی ادامه داده و حتی تفریحاتی برای خود بیابد. در واقع، شاید بتوان به این شکل استنباط کرد که نویسنده قصد تمسخر حیات انسانی را دارد. حیاتی که با تغییر شکل به آسانی تمام می شود، تا این حد که در میان اعضای خانواده نیز جایگاهی نخواهی داشت و به عنوان فرزند یا برادر به فراموشی سپرده می شوی. اما کتاب سامسای عاشق همانطور که از نامش پیداست، قرار است روایتی متفاوت و مجذوب کننده از تناسخ باشد. به نظر می رسد موراکامی قصد دارد در این داستان از امید حرف بزند. از جلوه های زیبایی که به عنوان یک انسان می توانیم از محیط اطراف دیده و درک کنیم. شرم، گرسنگی، سرما، سیری، گرما، زیبایی و مهمتر از همه در این میان، عشق است.
دخترک گوژپشتی برای تعمیر قفل به خانه خانواده سامسا مراجعه می کند. کسی جز گره گوار در خانه نیست در نتیجه درب را باز می کند و با موجودی که شناختی از آن ندارد و حتی نمی داند چرا و با دعوت چه کسی آنجاست، همراهی می کند. گره گوار به تدریج به رفتار دختر دقت می کند و احساساتی را تجربه می کند که کاملا برایش نو است. این احساسات این حس را در او ایجاد می کنند که انسان بودن چندان هم بد نیست و با عشق می توان سختی های این تناسخ را تحمل کرد. نویسنده در شرح این احساسات می گوید:
منبع: دیجیکالا مگ