آمریکا نفت عراق را خیلی دوست دارد
به گزارش آریا بلاگ، مقامات و دولت های متوالی آمریکا تا قبل از دولت دونالد ترامپ عموماً انکار نموده اند که یکی از علل اصلی حضورشان در عراق، تصاحب ذخایر نفتی است، اما دولت فعلی آشکارا گفته که چقدر نفت عراق و سوریه را دوست دارد.
به گزارش گروه دیگر رسانه های خبرنگاران، طلای سیاه (نفت) همواره یکی از چند انگیزه بسیار واقعی دولت های پیاپی آمریکا برای حضور در غرب آسیا بوده و تا الان هم هست؛ هر چند بعضی سیاسیون آمریکا این گزاره را تکذیب نمایند، عملکرد آنان دقیقاً آن را اثبات نموده است و می نماید.
قدیم تر می گفتند، هر کس بر قلب زمین مسلط باشد بر دنیا مسلط است، اما نفت دوستان آمریکایی می گویند هر کس بر منابع نفت دنیا مسلط باشد، بر کل دنیا مسلط خواهد بود. تأثیر نفت منحصر به نظام مالی دنیا و تجارت بین الملل، نیست بلکه شامل همه مظاهر تمدنی معاصر می گردد و تقریباً نمی توان نفت را از آن جدا کرد (برجاس، 2000 : 20)
به همین دلیل یکی از انگیزه های اصلی آمریکا از حضور در افغانستان را تضمین امنیت نفت خلیج فارس برای خودش می دانند (التنیر، 2010 : 121) یا تضمین انتقال ذخایر نفتی عراق که بیش از صد میلیارد بشکه تخمین زده شده است. نشریه اُیل اَند گَز در سال 2003 در گزارشی، ذخایر نفتی عراق را 115 میلیارد بشکه برآورد نموده که این مقدار، عراق را بعد از عربستان سعودی و کانادا در صندلی سومین کشور دارنده بزرگ ترین ذخایر نفتی قطعی دنیا قرار می دهد (OLL GAS JOURNAL, 2003).
اکتشاف نفت عراق در حد و اندازه تجاری، اولین بار چهاردهم اکتبر 1927 در کرکوک و توسط یک شرکت نفت ترکیه ای (بعدا به نام شرکت نفت عراق تغییر کرد) صورت گرفت. این اکتشاف اشتهای قدرت هایی مثل بریتانیا، فرانسه، ایتالیا، آلمان و آمریکا را برای رقابت در تصاحب سهم بیشتر باز کرد. در سال 1928 انگلیس، شرکتی برای تصاحب امتیازهای نفتی از عراق تأسیس و برای آن در می 1928 با ملک فیصل اول مذاکره و در آن پیشنهاد وام دو میلیون و صد هزار پوندی به مدت سی سال و تأسیس خط آهنی از عراق تا مدیترانه ارائه کرد (العناز، 2019 : 120).
در مقابلِ کسانی که می گویند یکی از علل اصلی حمله آمریکا به عراق در سال 2003 نفت این کشور است، بعضی دیگر معتقدند که نفت عراق از زمان عملیات طوفان صحرا در سال 1991 (1369) (عملیات آزادسازی کویت از اشغال عراق در زمان صدام) و حتی قبل تر از آن در اختیار آمریکا بوده است.
انس بن فیصل الحجی اقتصاددان عراقی می گوید معقول نیست که آمریکا جنگی سخت را که میلیاردها دلار هزینه و هزاران کشته روی دستش بگذارد، برای کسب چیزی راه انداخته باشد که قبل تر از آن، آن چیز در اختیارش بوده است. آمریکا از سال 1991 که صدام را از کویت بیرون کرد و شروطی سخت بر او تحمیل و تحریم های مالی سازمان ملل را بر او اعمال کرد، بر نفت عراق مسلط شده بود (الحجی، 2017).
انس می گوید: حتی قبل از حمله عراق به کویت، شرکت های آمریکایی در عراق بودند تا بخش اعظمی از نفت عراق را تحت کنترل بگیرند زمانیکه در سال 1987 قراردادهایی بزرگ با دولت وقت عراق بسته بودند. این قراردادها سه تا چهار برابر قراردادهای مشابه آمریکا در دیگر نقاط دنیا، سود داشت اما حمله عراق به کویت، این قراردادها را متوقف کرد هر چند این شرکت ها، بعدا خسارت هایی هنگفت بابت این توقف دریافت کردند. صدام که فکر می کرد آمریکا برای نفت می خواهد به عراق حمله کند، مدتی قبل از شروع حمله به عراق (عملیات توفان صحرا) به آمریکا پیشنهاد داد، قراردادهای 1987 هنوز برقرار است و شرکت های آمریکایی می توانند بازگردند. صدام حاضر بود هر چیزی بدهد، حتی نفت عراق را تا در قدرت باقی بماند (همان منبع).
آمریکا قبل از اشغال عراق، در سال 1996 به وسیله برنامه نفت مقابل غذا، نفت این کشور را تحت کنترل گرفته بود و قبل تر از آن در سال 1991 این کار را شروع نموده بود. واشنگتن نه تنها از سال 1996 سیطره خود بر نفت عراق را تحکیم کرد، بلکه با معین تکلیف کردن برای عراق مبنی بر اینکه با چه شرکت های نفتی کار کند یا چه حوزه های نفتی نیازمند تعمیر و چه قطعات یدکی برای تأسیسات باید وارد کند، نرخ گذاری و میزان صادرات و چگونگی هزینه کرد آن را بر عراق، تحمیل کرد.
تا دیروز مقاماتی آمریکایی مثل باراک اوباما این واقعیت را تکذیب می کردند که یکی از اهداف حضور آمریکا در منطقه، مثل کشورهای عراق و سوریه، تضمین تصاحب نفت آنهاست. قبل تر از او، جیمی کارتر (2002) کسانی را که سیاست آمریکا در قبال عراق را بر مبنای منافع نفتی تفسیر می کردند، احمق می خواند، اما امروز دونالد ترامپ این واقعیت را با صراحت بر زبان می آورد و بارها گفته که نفت عراق و سوریه برای آمریکا مهم است و اخیرا درباره نفت سوریه گفت ما آن را عرضه خواهیم کرد. واقعیت این است که آمریکا نفت عراق را خیلی دوست دارد.
علاوه بر تأیید صریح دونالد ترامپ، مارس سال 2001 اسپنسر آبراهام اولین وزیر انرژی دولت جرج بوش پسر گفته بود آمریکا با بحرانی بزرگ در کسب انرژی در دو دهه آینده روبه روست. هر گونه ناکامی در این چالش، اقتصاد و امنیت ملی ما را در معرض خطر قرار می دهد و سبک زندگی ما را به معنای واقعی کلمه، تغییر خواهد داد. این اعتراف صریح وزیر آمریکایی، اوج نیازمندی این کشور به نفت خاورمیانه را نشان می دهد. دو سال بعد از این حرف ، آمریکا، عراق را اشغال کرد (التنیر، 2010 : 127).
صراحت دولت آمریکا به ریاست ترامپ در کوشش برای تصاحب نفت عراق و سوریه به جایی رسیده است که مولود چاووش اوغلو شنبه هجدهم آبان 1398 بعد از اجلاس بیست وچهارم وزرای خارجه سازمان همکاری اسلامی، در کنفرانس خبری مشترک با دبیر کل این سازمان در آنتالیا گفت: آنها [آمریکا] صراحتا اذعان می نمایند که برای خاطر ذخایر نفتی در آنجا [سوریه] هستند... از کشوری داریم حرف می زنیم که انکار نمی نماید که حضورش در آنجا [سوریه] برای سیطره بر مخازن نفت آنجاست... کسی حق ندارد برای خود از منابع سوریه سهم بخواهد... آمریکایی ها از هزاران کیلومتر دورتر به اینجا آمده اند تا برای نفت سوریه نقشه بکشند. آنها می گویند که [وضعیت] میادین نفتی در این کشور [سوریه] را ارزیابی می نمایند. این با قوانین بین المللی تناقض دارد. میادین نفتی سوریه، دارایی ملت سوریه است (آناتولی، نوامبر 2018).
محمد مجذوب حقوقدان لبنانی و رئیس پیشین دانشگاه لبنان در مقدمه ای بر کتاب کشمکش بین المللی بر سر نفت عربی می نویسد در جریان جنگ عراق علیه ایران، یکی از دلمشغولی های ایالات متحده و اذناب آن... مثل شرکت های نفتی بزرگ مرتبط یا هم دست با آمریکا نفت بود. در طول جنگ عراق علیه ایران، هر رفتار یا اظهارنظر یا تحرک دولت آمریکا بوی نفت می داد... این کشور از زمان تجاوز سه جانبه به مصر در سال 1956 دنبال تضعیف نفوذ بریتانیا و فرانسه در منطقه عربی [خاورمیانه] بوده تا مقدمه استیلای خود بر منابع انرژی را فراهم کند و پس از آن ثروت نفتی آن را که حدود سه چهارم ذخایر نفتی دنیا است، تحت کنترل بگیرد. واشنگتن تصور می کرد هر کس نفت را در اختیار بگیرد، قدرت را در اختیار خواهد گرفت و قدرت، یگانه راه تکیه زدن بر تخت قدرت دنیای است (برجاس، 2000).
نفت عراق در سال 1972 ملی اعلام شد و تا قبل از آن شرکت های نفتی خارجی صاحب سه چهارم شرکت نفت عراق بودند که به معنای در اختیار داشتن کل نفت عراق بود (القضاة؛ الجزیره). در دهه هشتاد و نود سده بیست میلادی، رقابت نفتی در عراق میان کشورهای فرانسه، روسیه، ژاپن و چین داغ شد اما تحریم های بین المللی که از سال 1990 تا 2003 بر عراق اعمال شد، سود سرشار این صنعت در عراق را روانه آمریکا کرد.
بعد از سقوط رژیم صدام، شرکت ملی نفت عراق با شرکت های آمریکایی کاستال (Coastal)، فونیکس (Phoenix)، شورون (Chevron) و اکسان موبیل (ExxonMobil) وارد مذاکره شد.
طبق قانون شرکت ملی نفت عراق که متولی امور مرتبط با صنعت نفت این کشور است، هم اکنون شرکت های عراقی زیر در حال همکاری با شرکت ملی نفت و فعالیت در حوزه نفتی این کشور هستند:
1- شرکت اکتشاف نفت 2- شرکت حفاری عراق 3- شرکت نفت بصره 4- شرکت نفت شمال 5- شرکت نفت میسان 6- شرکت نفت میانه (الوسط) 7- شرکت نفت ذی قار 8- شرکت بازاریابی نفت (سومو) 9- شرکت نفتکش های عراق
قانون شرکت ملی نفت عراق، در مارس 2018 که کمی با عجله و غفلت نمایندگان در میان نقدها فراوان، آنالیز و تصویب شد، اخیرا دبیرخانه نخست وزیری از وزارت نفت خواسته که پیش نویس جدیدی از این قانون آماده کند و انتقاد منتقدان را در آن در نظر بگیرد. ایراداتی که به این قانون گرفته اند، یک این است که قانون، خواهان تأسیس یک نهاد بزرگ بروکراتیک می گردد که شامل هر دو حوزه نفت و گاز و همه مراحل استخراج و بازاریابی و روند صنعتی آن می گردد حال آنکه تفاوت دو حوزه نفت و گاز با هم روشن است. دوم اینکه قانون جدید، شرکت ملی نفت تازه تأسیس را نهادی غیردموکراتیک قرار داده که کارکنانش از وابستگان ذی نفوذان خواهند بود و سوم آنکه دست این شرکت در رفتار با عواید گاز و نفت در سطحی که خودش مناسب ببیند باز است و این خلاف منفعت و عدالت عمومی جامعه است (سیفی، 2018).
در چنین شرایطی آمریکا در سایه ریاست دونالد ترامپ سعی می نماید، صادرات نفت عراق به خود را به حال تضمین شده نگاه دارد. مرکز پژوهش های الشرق الاوسط ژانویه 2019 گزارشی منتشر و در آن اظهار داشت که اتفاقات اخیر آمریکا را واداشته که برای تضمین حفظ بازار نفت و گاز برای خود، با قدرت به عراق بازگردد... و بازوهای ایران در آن را قطع کند... فعالیت داعش در عراق، از توجیهات اصلی آمریکا برای بازگشت [و ماندن] در عراق است هر چند بعضی دلیل اصلی را تحریم های مالی ایران و قصد آمریکا برای محدود کردن نفوذ ایران در عراق و منطقه می دانند. (القره داغی، 2019)
درست است که نفت تنها علت حضور آمریکا در عراق نیست اما هر چقدر هم این علت بزرگ را تکذیب نمایند، افکار عمومی آن را نخواهند پذیرفت بخصوص زمانیکه مسئولان آمریکایی خودشان به آن اذعان می نمایند. مثلا در ماه می 2003 زمانی که پل ولفوویتز (Paul Wolfowitz) معاون وقت وزیر دفاع آمریکا در کنفرانسی خبری در حاشیه اجلاس دفاع آسیا سخن می گفت، در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه چرا آمریکا کشوری مثل عراق را اشغال کرد نه کره شمالی را، گفت، تفاوت اصلی میان کره شمال و عراق این است که عراق روی دریایی از نفت شناور است (أرقام، 2018). هر چند مقامات آمریکایی به شکل متوالی تمایلشان به تصاحب نفت عراق را انکار نموده اند اما رفتارشان تا امروز و رئیس جمهور صریح شان دونالد ترامپ، امروز به صراحت می گوید که آمریکا نفت عراق را خیلی دارد.
منبع: خبرگزاری دانشجو